مارالمارال، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

مارال جونم

چهارم

سلام دیروز صبح مارال جونی ملیکا روهم به فیض رسوند  آخه صدبار بگم بچه شیرخوارو اینقدر تکون نمیدن پنیر میشه اونم چه همه  طوری نیست دوستم ، کسب تجربه ات به قیمت شستن یه دست لباس می ارزه   و اما دیشب ، تولد عمادجون بود جاتون خالی با مارال جونی رفتیم و کلی خوش گذشت  مخصوصا که کلی نی نی البته ده ساله ! اونجا بودن که ماشاا... همه هم آخره هنرمندی تو حرکات موزون     مارال هم فکرمیکرد دارن با اون بازی میکنن (هنوز رقص نمیشناسه که...) واسه همین کلی خندید و دست و پا زد تا آخر شب از خستگی خوابید تا پنج صبح واین برای من  یعنی " اولین شب آرامش "    عکس مارال جونی در تولد &n...
26 دی 1392

سوم

  سلام تقریبا دیگه تو خونمون جاافتادیم و لازم نیست یکساعت دنبال هر وسیله ای بگردم مارال جونم هم به محیط جدید عادت کرده و دیگه با اون تعجب همیشگی به اطراف نگاه نمیکنه دیروز یه دور کامل تو اتاقش و اسباب بازیاش زدیم تا به یکی از عروسکاش واکنش نشون داد همونو واسش آوردم و همیشه کنارشه ؛ کلی باهاش به زبون خودش حرف میزنه و این فرصتی میده به من که به کارام برسم   جدیدا لحن تعریف و اعتراض رو یاد گرفته  وقتی میبریمش بیرون بعد که میاد خونه واسه اونی که تو خونه بوده شروع میکنه یه ریز حرف زدن و به زبون خودش مثلا تعریف میکنه کجا بوده و... یکبار بغل آقای همسر بود یکم سربه سرش گذاشت تا گریه کرد بعد که گرفتمش بغلم شروع کرد...
26 دی 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مارال جونم می باشد